زخم دل
با تمام دلشکستگی و نفرتم قلم به دست می گیرم ،سکوت می کنم ،بغض گلویم را می فشارد ،افسار لرزش انگشتانم
را از کف داده ام ،به ذهنم فشار می آورم . دچار قحطی وا|ژه شده است ،حتی در دنیا یی کلمات هم برای این غم بزر گ
چاره ای نیست ،چشمان خیسم فریا د می زن… بیشتر »
5 نظر
قبله گلها
قبله گله میآید آنکه دلش با ماست
دنیا به خاطر او برپاست آن کس که قامت رعنایش
قد قامت همه گل هاست
یک بینهایت بیتفسیر
یک بیشباهت بیهمتاست
اینجا و هرچه به هر جا هست
با یک اشاره او زیباست
پایان این شب بیمهری
حبل المتین جهان آراست
میآ… بیشتر »
اين پولهاي زياد
شيخ زين العابدين[1] جلوي در ايستاد. وقت رفتن سيد[2] به حرم بود. شيخ زين العابدين ميدانست وقتش است كه بگويد. چند روز دندان روي
جگر گذاشته بود. خجالت ميكشيد به استادش بگويد. سيد در فكر چيزهاي كوچك نبود. دلش در خانة خدا و حرم كعبه سير ميكرد
شيخ زين… بیشتر »