پست هایی که فقط پست شدند
#به_قلم_خودم
گوشی را در دستش گرفته بود وبا خنده صفحاتش را نگاه میکرد وبا همین حال از پیا ده رو خیابان هم رد میشد یک نگاه به ساعتش انداخت زمان از دستش در رفته بود وقرارش دیر شده بود سر عتش را اضافه کرد ولی باز هم چشم از صفحات گوشی بر نمیداشت
یک دفعه کتفش به پیرمردی بر خورد کرد واو را زمین انداخت بدون ان که تو جهی کند ومعذرت خواهی کند یا حد اقل او را به جایی برساند با گفتن جمله ای بابا دیرم شده رد شد زیر لب گفت: ای ول سامان عجب پستی گذاشتی من عاشق با بامم بذار برم خونه این جمله های قشنگ وبهش میگم
این کار او مرا هم به تعجب واداشت با خودم گفتم همه ما حد اقل یک یا چند نرم افزار پیام رسان داریم که جملات قشنگ قشنگ در آن میفرستیم ویا بر ایمان میفرستند ویا حد اقل در کتاب ها خوانده ایم که پیران مانند پیامبر ان امت هستند وقتی ما قرار نیست به دانسته هایمان عمل کنیم پس ردو بدل کردن این پست ها برای کیست وبرای چیست ؟
بعضی هایمان که خدا رو شکر در وادی اخلاق و یاد گرفتن نیستیم فقط در فضای مجازی هستیم که بگوییم مثلا من وانتالیا همین الان یه هویی
یا من و رستورا ن و شیشلیک همین الان یه هویی
بعضی هایمان فقط پشت پست های اخلاقی خودمان را قایم کرده ایم که به به وچه چه بگیریم
پست امام زمانی میگذاریم وزیرش اللهم عجل لولیک الفرج مینویسیم اما در حقیت آباد بساط گناهمان به راه است
پست کمک به فقرا مگذاریم ولی در حقیقت آباد زندگیمان اصلا فقیر را آدم حساب نمیکنیم
ودر مجاز آباد پست مان نفس من مادر است ولی در حقیقت آباد مادر در غربت است و کسی نیست به دادش برد ویک لیوان آب به او بدهد
ای کاش این زندگی هایمان در حقیقت آبادمثل زندگی در مجاز آباد هایمان قشنگ بود وپست هایمان فقط پست نمی ماند بلکه حرف های خوبش به جای ماندن در صفحات گوشیمان به قلب و عملمان
پست میشد
به قلم طلبه مبلغ