بی تابی نکن خدیجه!
اینقدر، بی تابی نکن خدیجه!
بانوی خردمند حجاز، تو را چه می شود؟!
این درد شیرین، ناب ترین اتّفاق روزگار است!
این قدر بی تابی نکن خدیجه!
اینک، تمام فرشتگان، کمر به خدمتت بسته اند!
بانوان برگزیده، با جان و دل به یاری ات شتافته اند!
اینک، خدا خود انتظار این مولود را می کشد!
بانوی خردمند حجاز! غم به خود راه مده، که تو، هرگز تنها نبوده و نیستی!
نمی بینی؟
از هم اکنون، حضور کودکت، آسمان ها و زمین را دگرگون ساخته است.
که کودک تو، مقلب القلوب است!!
که کودک تو، یک اتّفاق بی نظیر است
که فقط یک بار، دنیا را خواهد لرزاند!
غم به خود راه مده، خدیجه مهربان!
که کودک تو، برطرف کننده تمام غم هاست!
که کودک تو، منتهای شادی است!
پلک بگشا و انبوه فرشتگان مقرّب را به تماشا بنشین!
این حوریان بهشتی، به احترام فرزند تو، دست به سینه ایستاده اند!
فرزندی، که قرار است سیده زنان عالم باشد!
خوشحال نیستی خدیجه؟
تو مادرِ سرور زنان عالمی!
این دختر، قیامت خواهد کرد!
این دختر، کوثر جاری ایمان و طهارت است!
این دختر، همای رحمت است!
این دختر، مادر منظومه نور ولایت است
این دختر، محبوبه خداست!
این دختر، فاطمه علیهاالسلام خداست!
بی تابی نکن، بانوی خردمند حجاز!
می بینی، ساره و هاجر و مریم، خود، آستین همّت بالا زده اند و عاشقانه، انتظار فاطمه تو را می کشند؟
خدیجه! این مقام، فقط شایسته تو بود که مادر بهترین دختر عالم باشی!
خدیجه پنجی