محدودیت درک بشر از شناخت خدا
ذات اقدس الهی نور مطلق است، نوری است که ظلمت مقابل ندارد، او است نور همه جهان، نور آسمان و زمین. از هر ظاهری ظاهرتر و از هر نزدیکی به ما نزدیکتر است ظهور همه چیز ذات اوست. روشنی هر چیز در پرتو نور ذات اوست، ولی نوری است که ثابت است، غروب و افول ندارد. نوری است که همه جا را پر کرده و به همه چیز محیط است و ضرری ندارد.
چون ذات حق افول و غروب ندارد، زوال و فنا ندارد، ظلمتی در برابرش نیست، بشر ضعیف الادراک که هر چیزی را با مقایسه ی نقطه مقابل و مخالف باید بفهمد و دستگاه گیرنده فهم و ادراک او طوری ساخته شده که به هر چیز با کمک نقطه ی مقابل آن چیز توجه و التفات پیدا می کند، از التفات و توجه به ذات حق غافل است. ذات حق چون هیچوقت پنهان نیست و از نظرها پنهان است، اگر گاهی پنهان بود و گاهی آشکار، از نظرها پنهان نبود چون غروب و افول و زوال و تغییر و حرکت ندارد مورد غفلت بشر است. این است معنی سخن حکماء که می گویند: ذات حق از کثرت ظهور و شدت ظهور در خفا پنهان است.
در حدیث است که عالمی از علمای مسیحی به امیر المومنین علی علیه السلام گفت: “اخبرنی عن وجه الرب” به من بگو چهره ی حق که قرآن می گوید به هر طرف رو کنید رو به خدائید و روی خدا با شماست یعنی چه؟ روی خداوند کدام طرف است؟ علی علیه السلام دستور داد هیزم و آتش آوردند، هیزم را آتش زده مشتعل شد، فضا را روشن کرد. پرسید چهره ی این آتش کدام طرف است، گفت همه طرف و همه جا چهره است. فرمود: این آتش با این کیفیت که دیدی مصنوعی و مخلوقی است از مخلوقات خدا و همه طرف روی اوست. تو می خواهی خداوند جهت معین داشته باشد در حالی که خداوند شبیه مخلوقات خود نیست، او منزه است از شبیه و مثل و نظیر، مقدس است از تشبیه، مشرق و مغرب از آن خداست، به هر کجا رو کنی به سوی خداست هیچ چیز بر او پوشیده نیست. مشرق و مغرب جهان ملک خداست، ظهور فعل اوست، او به همه چیز احاطه دارد، هیچ چیز از او خالی نیست، به هر طرف رو کنید بخدا رو آورده اید.
بس که هست از همه سو و همه رو راه به تو به تو برگردد اگر راهروی برگردد