فروغ بی نشان
فاطمه ، ای طلیعه عشق ! ای بهانه هستی ! ای عصاره وجود رسول ( ص ) !
پیش از تو خدای عالم ، بهانه ای برای آفریدن نداشت . عشق بی معنا مانده بود . فخر ،فروتنی ، بزرگی ، آبرو ، زیبایی و کمال ، همه واژه هایی تهی بی فروغ
و بی نشان بودند . تو اما با طلوع خود بر گستره زمان عشق را معنا کردی . فخر را مایه مباهات شدی ، فروتنی در مکتب تو درس افتادگی آموخت .
بزرگی اوج از بلندی تو یافت . آبرو حتی از تو آبرو گرفت . زیبایی را تو زینت بخشیدی . و سر انجام کمال نیز به واسطه تو تکامل یافت .
ماندم از تو چه بگویم ، چگونه بگویم ، که قلم درمانده از توصیف توست .
تویی که تجلی فدایی و فدایی تجلی توست .
تویی که تمام حُسنی و حُسن تمام ف تویی که دخت یکتای رسولی و روشنایی چشم رسول .
تویی که محبوب ترین همه و همه محبوب ترین فرد عالم .
تویی که فخر کمالی و کمال فخر ،
تویی که تجسم عصمت مجسم .
تویی که حقیقت ژرفی و ژرفای حقیقت .
تویی که طهارت محضری و محضر طهارت .
تاریخ هرگز از یاد نخواهد برد آن بامدادرویایی و آن پگاه شگرف که تو به وجود آمدی .
گاه شگفتن تو عالم غرق در اشتیاق بود ، محمد در پوست خود نمی گنجید و اینک تو آن ماه تمیمی که روزی از شرق سرزمین وحی درخشیدن گرفتی و
امروز عالمیان همچننا سرگشته و سرمست از حضور شکوهمند تو هستند .
فاطمه احمدی