غصه های پایان نیافته
سالها می گذرد ولی غصه های او پایان نیافته است و هر روز مصائب جدیدی بر قلب مهربانش سنگینی می کند . عزیز زهرا سلام الله علیها که چشمهایش
به درمانده تا ما از سفر گناه باز آییم و نگوییم که او غایب است که ما به سفر غفلت رفتگان از او غایبیم و از او بی خبر .
همه هزار و صد و اندی از شروع غیبتش در یک طرف و زمان ها به یک طرف ف مصیبتی جدید بر او وارد و غصه هایش را دو چندان ساخته .
ایا شهدای گران قدر به ما نیاموختند زندگی یعنی فدا کردن جان و سال برای امام زمان ایا شهدا که این درس رابا خون خود نوشتند به ما نیاموختند فدا
کردن جان ومال تنها از دست دادن بدن نیست بلکه هنر مردان آن است که اگر شهادت بدنی نسیبشان شد با فدا کردن خاصه های دل و ابرو و مقام و
اموال فدایی امام زمان شوند . بر سر کلاس آن حضرت نشسته ایم ولی پس از سرگرم کار های خود شده ایم و گمان کرده ایم معلم عزیزمان در کلاس
حاضر نیست . گفته ایم او غایب است و این را بهانه ای برای بازی های کودکانه خوددر کلاس قرار داده ایم زیرا اگر در هیچ کجای این مدرسه کلاسی دایر
نمی شد . این قدر غصه نداشت و می گفتیم مردم همه به سوی دنیا و مادیات رفته اند و انتظار چندانی از آن نیست ولی این همه لطف و عنایت و اینکه آن
حضرت ما شیعیان را لایق برپایی این کلاس دانستند دیگر غفلت از آن حضرت چرا ؟
گر چه من سرباز هیچ و ساده ام سر خوشم مهدی بود فرمانده ام
گرچه مهدی بود غایب ولی سر خوشم بر نایبش سید علی
فاطمه احمدی