عاقب مسند نشینان
بهلول وارد قصر هارون شد . چون مسند مخصوص او را خالی دید بر روی آن نشست پاسبان قصر وقتی بهلول را در محل مخصوص هارون دیدند با
شلاق و تازیانه او را از آن مکان بیرون کردند . هارون از اندرون خارج شد بهلول را در گوشه ای دید نشسته و گریه می کند از خدمت کاران علت گریه
او را پرسید ، گفتند چون در مسند شما گستاخانه نشسته بود ما او را آزردیم . هارون آنها را توبیخ و ملامت کرد بهلول را نیز تسلی داد بهلول
گفت : من به حال تو گریه می کنم نه به واسطه خودم زیرا به همین چند دقیقه که در جایگاه و مسند تو نشستم این طور مرا آزردند بر تو چه
خواهد گذشت که سال ها بر مسند ظلم نشسته ای و تکیه بر این دستگاه کرده ای و از عواقب هولناک آن نمی ترسی! ؟