رهنمود های ناب
حتی اگر در حال آماده شدن نماز بودند نمازشان را نمی بستند تا اگر شخصی را نارحت می دیدند ناراحتی ایشان ر ابر طرف کنند .
بعد می فرمودند : آدم اگر یک شخص را خوشحال کند همان موقع خداوند یک ملک حق راخلق می کند تا او را از بلا ها مصون بدارد .
آقا که از حرم بر می گشتند مشتهایشان را می بستند و دیگر باز نمی کردند تا اینکه به خانه رسیده و به سر بچه هایشان بکشند .
دختر بچه ای در حرم پرتقال دلش خواسته بود . مادرش گفته بود از کجا بیاورم در این فصل که پرتقال پیدا نمی شود . بعد مدتی دختر با
پرتقالی وارد اتاق شده بود مادرش شک کرده بود و پرسیده بود کسی به تو این پرتقال را داد ؟
آقا فرموده بودند : این بچه توی حرم دلش پرتقال خواسته بود حالا با قاعده به او پرتقال داده اند . با قاعده ( یکی از تکه کلام های آقا بود )
منظور اقا این بود که اگر توی حرم هر پیزی را واقعاً از ته دلت خواسته باشی با قاعده به دست می آوری .