درباره شیخ آقا چه می دانید ؟
شیخ آقا در سخنرانی، مردم را به مرحله ای می برد که واقعه عاشورا برای آنها عینیت پیدا می کرد و صحنه های صحرای کربلا را مقابل چشم خود می دیدند.
راجع به عاشورا اشعاری می خواند که تا به حال کسی نشنیده بود و همه گریه می کردند.
یکی از شبهای سال 1251 هجری شمسی در خانه ای از روستای هرنج طالقان، گریه کودکی به گوش می رسد که نام او را زین العابدین می گذارند.
زین العابدین 134 سال پیش در خانواده ای سرشناس و مذهبی به دنیا آمد.
دوران کودکی را تحت مراقبت های پدرش و در دامان پر مهر مادرش سپری کرد. در مکتب خانه روستای هرنج مقدمات دروس عربی و قرآن را نزد میرزا ارسطو معروف به «میرزا ارس» خواند .
در همین زمان بود که میرزا پی به نبوغ این پسر بچه برد، به پدر و مادرش پیشنهاد کرد که او را به قزوین بفرستند.
دایی های زین العابدین که مقیم قزوین بودند و از علماء آن زمان محسوب می شدند، او را نزد خود بردند و زین العابدین، دروس را در سطوح بالاتر در محضر دایی هایش آموخت.
تحصیلات
بعد از مدتی اقامت در قزوین، برای ادامه تحصیل خود راهی نجف شد . تا حدود 40 سالگی به تحصیلات خود در رشته های مختلف از جمله ادبیات، فقه، اصول، حدیث، تفسیر قرآن و … ادامه داد تا آنجا که از مراجع تقلید و علمای آن زمان اجازه اجتهاد گرفت.
مدت اقامت شیخ آقا در نجف - با توجه به سن ایشان و اختلاف سنی با همسرش - حداقل بین 25 الی 30 سال بوده است.
در نجف، زین العابدین به مراتبی از معرفت می رسد که به او لقب « واصل» می دهند، به طوری که در وطنش نیز فامیل « واصلی» را بر روی او می نهند. هنگام بازگشت به وطن نیز به دلیل کرامات و ویژگیهای برجسته اخلاقی در میان مردم به ” لسان الغیب ” و ” شیخ آقا “ مشهور می شود .
شیخ آقا ایام طلبگی در نجف فقط به درس و بحث اکتفا نمی کرد بلکه برای خود برنامه سلوکی داشت به طوری که نقل می کنند شبها بعد از مطالعه درس و مباحثه با دوستان از حجره خارج می شد و به جایی که دور از چشمان دیگران قرار داشت می رفت و در خلوت خود مناجات می کرد.