استفاده از محضر علمای ربانی
علوم انسان ها غالبا از راه تحصیل به دست می آید و لازمه تحصیل، رفتن به محضر معلم و استاد است و رفتن به محضر معلم همان مجالست است. امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «مجالسة الحکماء میاة العقول و شفاء النفوس» و «جالس العلماء یکمل عقلک و تشرف نفسک و ینتف عنک جهلک»و «قال الحواریون لعیسی (علیه السلام) یا روح الله! فمن مجالس اذا؟ قال: من یذکرکم الله رؤیته و یزید فی عملکم منطقة و یرغبکم فی الاخرة عمله».
حضرت امام(ره) از نعمت وجود اساتید عامل و عالِمی برخوردار بودند و چون بیان شرح حال تک تک آن ها به درازا می کشد، به ذکر اساتید برجسته ایشان در قم می پردازیم و شرح حال مختصری از اساتید برجسته ایشان را می آوریم.
اساتید برجسته ایشان در قم عبارتند از: 1. مرحوم سیدمحمدتقی خوانساری (بخشی از سطوح فقه و اصول) ؛ 2.مرحوم شیخ عبدالکریم حائری یزدی (بخشی از سطوح و خارج فقه و اصول) 3. مرحوم حاج سیدعلی شیری کاشانی (سطوح عالی فقه و اصول) 4. مرحوم حاج سیدابوالحسن رفیعی قزوینی (فلسفه اسلامی، ریاضیات و هیئت) 5. مرحوم آقامیرزاعلی اکبر حکمی یزدی (ریاضیات، هیئت، فلسفه اسلامی نخستین و درس های علوم معنوی و عرفانی) 6. مرحوم آقاشیخ محمدرضا مسجدشاهی اصفهانی (عروض و قوافی، فلسفه اسلامی و فلسفه غرب) 7.مرحوم آقامیرزاجواد ملکی تبریزی (اخلاق و عرفان) 8. مرحوم آقامیرزامحمدعلی شاه آبادی (عرفان نظری و عملی).9
حضرت امام خمینی درباره مرحوم شاه آبادی می فرمایند: «انسان همیشه عاشق چیزی است که ندارد و به دست او نیست و این فطرتی است که مشایخ عظام و حکمای بزرگ اسلام، خصوصاً استاد و شیخ ما در معارف الهیه جناب عارف کامل آقای آقامیرزامحمدعلی شاه آبادی (روحی له الفداء) به آن کثیری از معارف الهیه را ثابت می فرمایند».10
و در جای دیگری می فرمایند: «من از آقای شاه آبادی سؤال کردم مطالبی را که شما می گویید در کتاب نیست از کجا می آورید؟ آقای شاه آبادی گفتند: گفته می شود؛ یعنی از خود می گویم. آقای شاه آبادی شرح فصوصی که می گفته فرق می کرد با شرح فصوص قیصری، ایشان از خودش خیلی مطلب داشت».11
حضرت امام درباره مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی می فرمایند: «من خود در علمای زمان خود، کسانی را دیدم که ریاست تام یک مملکت و بلکه قطر شیعه را داشتند و سیره آن ها تالی تلو سیره رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) بوده. جناب استاد معظم و فقیه مکرم، حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی که از 1340 ـ 1355 ریاست تامه و مرجعیت کامله قطر شیعه را داشت، همه دیدیم که چه سیره ای داشت، با نوکر و خادم خود هم سفره و هم غذا بود. روی زمین می نشست. با طلاب مزاح های عجیب و غریبی می فرمود. اخیرا که کسالت داشت، بعد از مغرب، بدون ردا یک رشته مختصری دور سرش پیچیده بود و گیوه بر پا کرده در کوچه قدم می زد و وقعش در قلوب بیشتر می شد و به مقام او از این کارها لطمه ای وارد نمی آمد».