توصیه های آیت الله مجتبی تهرانی برای ماه رجب
خودتان را براي مهماني خدا آماده كنيد
پيغمبر اكرم (ص) فرمود:
«إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى نَصَبَ فِي السَّمَاءِ السَّابِعَةِ مَلَكاً»؛ خداوند در آسمان هفتم فرشتهاي را نصب فرموده است «يُقَالُ لَهُ الدَّاعِي»؛ اسمش داعي است. داعي يعني جارچي. «فَإِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَجَبٍ يُنَادِي ذَلِكَ الْمَلَكُ كُلَّ لَيْلَةٍ مِنْهُ إِلَى الصَّبَاحِ»؛ وقتي ماه رجب وارد ميشود فرشتهاي كه در آسمان هفتم است هر شب از ماه رجب تا به صبح ندا ميدهد: «طُوبَى لِلذَّاكِرِينَ طُوبَى لِلطَّائِعِينَ»؛ اين حرف او است، «و َيَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى»؛ اين ملك ميگويد: اي مردم! ميدانيد امشب خدا دارد چه ميگويد؟
«أَنَا جَلِيسُ مَنْ جَالَسَنِي»؛ من همنشين كسي هستم كه با من بنشيند.
«وَ مُطِيعُ مَنْ أَطَاعَنِي»؛ چه تعبير عجيبي! من اطاعت ميكنم از كسي كه از من اطاعت كند. هر چه بخواهي به تو ميدهم.
«وَ غَافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرَنِي»؛ هر كه از من طلب غفران كند، او را ميآمرزم.
«الشَّهْرُ شَهْرِي»؛ ماه ماه من است. ماه رجب ماه خدا است.
«وَ الْعَبْدُ عَبْدِي»؛ بنده هم بنده من است، هيچ كسي را طرد نميكند.
«وَالْعَبْدُ عَبْدِي وَالرَّحْمَةُ رَحْمَتِي»؛ رحمت، رحمت من است.
«فَمَنْ دَعَانِي فِي هَذَا الشَّهْرِ أَجَبْتُهُ»؛ هر كه در اين ماه من را بخواند، من جوابش را ميدهم.
«وَمَنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ»؛ هر كه در اين ماه از من درخواستي كند به آن عطا ميكنم.
«وَ مَنِ اسْتَهْدَانِي هَدَيْتُه»؛ هر كه از من طلب هدايت كند، هدايتش ميكنم.
«وَجَعَلْتُ هَذَا الشَّهْرَ حَبْلًا بَيْنِي وَ بَيْنَ عِبَادِي» من اين ماه را ريسماني قرار دادم بين خودم و بنده خودم.
«فَمَنِ اعْتَصَمَ بِهِ وَصَلَ إِلَيَّ»؛ چه تعبير بالايي است! اگر كسي در ماه رجب اعتصام به اين ماه پيدا كند، يعني به اين حَبل و به اين ريسمان اعتصام پيدا كند، اين به من ميرسد؛
يعني بهترين موقعيتها براي ما فراهم آمده است. ميخواستم بگويم اين ماه را قدر بدانيد، اين ماه مقدّمه است براي ماه مبارك رمضان. همه چيز در آن هست و مهمتر از همه اينكه خدا اين ماه را وسيلهاي قرارداده است كه ما بتوانيم خودمان را به خدا برسانيم، خودمان را تطهير كنيم. همه چیز در اين روايت بود.
لذا ميخواستم به دوستان سفارش كنم که از اين ماه غفلت نكنيد! اين دعاهايي را كه در ماه رجب وارد شده است بخوانيد! اينها خيلي مؤثّر است. به خصوص از نظر اعمال و رفتارتان يك كاري كنيد كه خودتان را مهذّب كنيد، تطهير كنيد، آماده كنيد براي ماه مبارك رمضان كه «دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ»،است.
بياييد در اين ماه، خودتان را براي مهماني خدا آماده كنيد. انشاءالله موفق باشيد!
جمله ای تکان دهنده از وصیت نامه شهید پیچک
شهید غلامعلی پیچک در بخشی از وصیت نامه خود نوشته است:
“جنازه مرا بر روی مین ها بیندازید،تا منافقین فکر نکنند،ما در راه خدا از جنازه مان دریغ داریم،به دامادی دو ماهه من ننگرید،دامادی بزرگی در پیش داریم.”
وصیت نامه ای از شهدا
آن چه حواهید خواند ، وصیت نامه ی به جا مانده از شهید علی رضا مولایی است. علی رضا مولایی از ساکنان منطقه ی ده تهران بود و پیکر پاکش در بهشت زهرا به امانت گذاشته شده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
با سلام بر یگانه منجى عالم بشریت آقا امام زمان (عج) و با درود بر نائب بر حقش امام امت و با سلام و صلوات بر ارواح پاک و مطهر تمامى شهیدان اسلام از صدر تا کنون.
بنام خداوند سبحان آغاز می کنم وصیت خود را. وصیتى که بوى خون می دهد، وصیتى را که بوى دیدار امام حسین (ع) را می دهد، وصیتى را که وصال بین عاشق و معشوق است.
ستایش خداوندى را که این همه بر من منت گذارد و توفیق آمدن به جبهه را به من داد و ما را انشاءالله از جمله شهیدان شاهد قرار دهد.
اى برادران که در پشت جبهه هستید! بخدا قسم که اگر بدترین کس ها(مانند من) نیت پاک را به دل خویش راه دهند و به جبهه بیایند ناامید بر نمىگردند.
بار الها تو خود شاهدى که من با پاى خود و اراده خود به جبههها کشانیده شدم من را کسى به جبهه نفرستاد، مگر خون شهیدان، مگر تابوتهایى که دیدم، مگر جنازههاى پاره پاره برادران شهیدم.
بار الها ! تو خود شاهدى که وقت روضه سید الشهدا(ع) افسوس مى خوردم که چرا در آن موقع نبودم که به نداى هل من ناصر ینصرنى امام حسین (ع) لبیک بگویم….
سفارش به خانوادهام، به شما خانوادهام! به تو اى مادر و خواهر! نمىگویم گریه نکنید ولى اگر گریه مىکنید براى امام حسین(ع) و براى یاران او گریه کنید و براى شهیدان گمنام.
مىگویند در روایات است که شهید می تواند تعدادى از افراد را شفاعت کند، به خدا قسم برادرانم (حسین ،حسن، سیروس، نادر،ناصر) اگر قدرى کوتاهى در نمازهایتان کنید، به امام بدگمان باشید، اگر قدرى به خدمتگزاران و مسئولین کشور بدگمان باشید و اگر قدرى بىتفاوت و بىبند و بار باشید، از شما بهتر را هم سراغ دارم، برادران عزیزى در جبههها دارم که آن ها را شفاعت کنم اگر می خواهید بسم الله، وگرنه شما را به سلامت ، ما را به خیر.
خداحافظ اى مادر جانم، در زندگیم براى من خیلى زحمت کشیدى و براى من هم مادر خوبى بودى و هم پدر و من از این زحمت هایى که براى من کشیدى متشکرم و اگر در این مدت به شما گستاخى کردم مرا ببخشید و حلالم کنید.
مادر جان ! اگر بدانى شهیدان کجا می روند، گریه یادت میرود. مادر جان! فکر کن که هنوز در جبهه هستم و در مسافرت، بی تابى مکن.
از طرف من از همه خداحافظى کنید و حلالیت بطلبید. مادر جان! موتورم را بفروشید و پولش را کمک به جبهه دهید و لباس هایم را هم کمک به جبهه کنید، به بچه محل ها هم بگوئید که جبههها انتظار شما را میکشد و اگر میخواهید رستگار شوید بشتابید.
شهادت براى من خیلى خیلى شیرین است ، نه به این خاطر که اندوختهاى دارم و به این امید من نمی روم پیش حق، به این امید می روم که حسین (ع) شفاعتم کند، فاطمه (س) شفاعتم کند.
در ضمن، اگر جنازهام و وصیتم بدستتان رسید مرا پائین قبر شهید فلاحتى خاک کنید و اگر وصیتم به موقع بدستتان نرسید اشکالى ندارد و اگر جنازهام بدستتان نرسید سنگ یادبودى در محل نامبرده بگذارید و هروقت سر قبر من مىآئید اول سر قبر شهید بهشتى و رجائى و باهنر بروید و بعد سر قبر شهید فلاحتى و بعد سر قبر من بیائید.
اگر خط من بد است مقصود رساندن مطلب است نه خطاطى.
«والسلام علیکم»
دو کوهه در انتظار
شهدا باز به ما رو کردند
دل ما را به خدا بو کردند
دل ما بوی خدا آیا داشت؟
عطری از کرببلا آیا داشت؟
این روزها دوکوهه محل رفت وآمد عرشیان خداست
صدای بالها ونجوایشان به گوش میرسد :
شهدا به دیدار دوکوهه می آیند تمام گردانها را آب وجارو کنید گردان ابوالفضل یل های گردانت می آیند گردان عمار ،گردان حبیب ،گردان مسلم ، گردان علی
اصغر، گردان مالک ،گردان مقداد،گردان ذوالفقار،گردان کمیل ،گردان حمزه ،گردان ابوذر مظلوم ،گردان تخریب ،گردان انصار،انصار دین الله می آیند
تمام اتاقهای گردانها را با گلاب ناب غبار روبی کنید
شهدا به دوکوهه می آیند
جاده ی گردان تخریب را با گل معبر بزنید که شقایقهای سرخ به سوی حسینیه تخریب می آیند
حسینه حاج همت در انتظار علی اکبرهایی است که سالها از او دور بوده اند در انتظار انصار الحسین .
وزمین صبحگاه چشم انتظار ارواح شهداست که دوباره بر رویش محکم پای
استقامت و پایداری بکوبند و نوا سر دهند ندای هل من ناصرالحسینی را اینباربا لبیک یا خامنه ای سر دهند.
آری دوکوهه بعد از سالها دوری از شهدا در سکوتی غم انگیز فرو رفت تقسیم شد وسکوت کرد یادگاریهایش را از شهدا که بر در ودیوار داشت از بین بردند دید
وسکوت کرد در بغضی گلوگیر فرو رفت وسکوت کرد دیوارهایش فرو ریخت وکسی به فریادش نرسید وسکوت کرد نقاشی هایی که شهدا بروی درودیوارش به
یادگار گذاشته بودند بیرنگ شدند دید وسکوت کرد رنگ گرفتن بعضی ازبازمانده های جنگ را در وانفسای دنیا دید که با هیاهواز کنارش گذشتن در حالی که
حتی برای لحظه ای هم در کنارش درنگ نکرند تا خاطره ای زنده کنند ، دید وسکوت کرد .
در این سالها سکوت دوکوهه سکوت بیقراری بود و خداوند دعایش را مستجاب کرد .شهدا یکبار دیگر به آغوش دوکوهه بازگشتند تا مهر سکوت را بشکند.
ارواح پاکی که حضورشان روزی در زمینش
باعث شد که او شرف المکان بالمکین شود.
زندگی بی شهدا مالی نیست
شهدا بعد شما حالی نیست
حال ما بی شهدا بی حالی است
جای ما پیش شهیدان خالی است…..
سقای شهید
در فکه کنار یکی از ارتفاعات تعدادی شهید پیدا شدند که یکی از آنها حالت جالبی داشت . او در حالی روی زمین افتاده بود که دبه پلاستیکی 20 لیتری آب در
دستان استخوانی اش بود . یکی از دبه ها ترک خورده و سوراخ شده بود ولی دبه دیگری سالم و پر از آب بود در دبه را باز کردیم با وجود اینکه حدود 12 سال از
شهادت این بسیجی سقا می گذشت آب آن دبه بسیار گوارا و ختک بود .