چگونه مهربانی خدا را باور کنیم؟
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان در مسجد امام صادق(ع) با موضوع «چگونه مهربانی خدا را باور کنیم؟» را به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بیان معنوی میخوانید:
ما بهدلائل مختلف، به مهربانی خدا احتیاج داریم و نیاز داریم به اینکه یک «خدای مهربان» پشتمان باشد؛ هم از نظر مادی، هم از نظر روحی و روانی و معنوی. اگر این نیاز در ما بیدار و تغذیه شود، لذتی میبریم که هیچکس از هیچ ارتباطی این لذت را نمیبرد! اگر این ارتباط عاطفی با آن مولایی که مهربان است، برقرار شود، اصلیترین نیازهای آدم برطرف میشود.
اصلاً اگر کسی خدای مهربانی نداشته باشد اخلاقش بد میشود، حالش بد میشود و به این سادگی نمیتواند حال خودش را خوب کند. درک مهربانی خدا واقعاً حال آدم را خوب میکند؛ هم اخلاقش بهتر میشود، هم از زندگیاش لذت میبرد، هم دیگران از وجود او بیشتر لذت میبرند.
در جلسات قبل، دو نقطۀ عزیمت برای شروع توجه به مهربانی خدا، ذکر کردیم. حالا یک نقطۀ عزیمت دیگر را مطرح میکنیم که به ساختار وجود انسان و به ساختار عالم ربط دارد:
برای اینکه بتوانید با مهربانی خدا ارتباط برقرار کنید، مهربانی خدا به کامتان بنشیند و مزه بدهد و لذتبخش شود و این مهربانی روی شما اثر بگذارد، باید عظمت خدا را ببینید، عزت و ابهت خدا را درک کنید و خدا را پیش خودتان کوچولو نکنید؛ خدایی که کوچولو بشود، اگر به ما محبت هم بکند فایده ندارد.
چرا مهربانی خدا را نمیبینیم یا نمیچشیم؟ چون خدای ما بزرگ نیست! مشکل ما این است که عظمت و بزرگی خدا را باور نداریم. رؤیت و درک عظمت خدا موجب میشود مهربانیهایی را که خدا همین الان-بهصورت بالفعل- دارد، ببینیم و بچشیم.
حالا برای اینکه خدا پیش ما بزرگ و باعظمت شود چهکار کنیم؟ بزرگی خدا را از کجا تشخیص بدهیم؟ یک راهش این است که عظمت خدا را در خلقت طبیعت ببینیم. مثلاً برویم قلۀ دماوند را ببینیم و بگوییم: «خدایا! چقدر بزرگ و باعظمت هستی که این قلههای مرتفع را ساختهای» این یک راه است.
اما بهترین راه برای درک عظمت خدا این است که در مقابل عظمت خدا کرنش کنی؛ در اینصورت، کمکم عظمت خدا را باور میکنی. یکمدتی تصمیم بگیر، اوامر خدا را دقیق رعایت کنی؛ مثلاً اینکه مؤدب نماز بخوان و آداب نماز را درست اجرا کن(از رعایت وقت نماز تا مؤدب ایستادن سرِ نماز و سایر آداب) برای خدا حرمت بگذار و احترام قائل شو؛ خدای بیاحترام، اگر مهربان باشد هم فایده ندارد؛ یعنی دیگر لذتِ مهربانیاش را نمیچشی.
چرا ائمۀ هدی(ع) وقتی میدیدند کسی سرِ نماز با ریش خودش بازی میکند، ناراحت میشدند؟ چون میدیدند که دارد اثر نماز را در خودش نابود میکند!
بگذار خدایت بزرگ باشد تا محبتش را بچشی. کودکان هم پدر و مادرشان را واقعاً بزرگ و ابرقدرت میدانند که غرق محبتشان میشوند و از مهربانی آنها لذت میبرند.
بگذار هیبت خدا تو را بگیرد! قرآن بخوان؛ ببین خدا در قرآن چقدر محکم است؛ به این سادگیها کسی را تحویل نمیگیرد! خدا در قرآن، متکبرانه سخن میگوید(البته برای خدا تکبر اشکال ندارد) وقتی قرآن میخوانی، میفهمی که خدا بزرگتر تو و بزرگترِ عالم است!
آیات قرآن اکثراً عشقولانه نیست، بلکه اکثراً میخواهد عظمت و عزیزبودنِ خدا را برایت جا بیندازد. مثلاً میفرماید: اگر این قرآن را بر کوه نازل میکردیم از خشیت الهی متلاشی میشد! (حشر/21) چرا خدا اینکار را میکند؟ برای اینکه قرآن، سنگِ قلبت را متلاشی کند(قلبت را نرم کند)
مهربانیِ خدا هم در آیات قرآن تجلی کرده است؛ نیازی نیست خدا مکرراً در قرآن بگوید «من مهربان هستم!» همینکه خدا حاضر شده است با بندگان خود سخن بگوید، اوج مهربانی اوست!
در آیات قرآن حدود ده مرتبه دربارۀ خداوند «العَزیزُ الرّحیم» آمده است؛ یعنی عزیزبودنِ (باعزتبودن) خدا را بر «رحیمبودنِ خدا» مقدم کرده است. واقعاً درک عزیزبودنِ خدا، راهی است برای درک بهترِ «رحیمبودن خدا»؛ خدای بیابهت محبتش هم مزه ندارد.
در خانواده هم «ابهت» و «محبوبیت» مرد، باید در کنار هم باشد؛ شوهری که ابهت نداشته باشد(البته نه اینکه ابهتش را با ظلم و زور بهدست بیاورد) محبتِ او هم دیگر بهدرد خانمش نمیخورد. پدری که در خانه ابهت نداشته باشد، هرچقدر هم به دختر و پسرش محبت کند، محبتش رنگی ندارد و بهدرد نمیخورد و بچهها کمبود محبت پیدا میکنند.
در خانواده هم «ابهت» و «محبوبیت» مرد، باید در کنار هم باشد؛ شوهری که ابهت نداشته باشد(البته نه اینکه ابهتش را با ظلم و زور بهدست بیاورد) محبتِ او هم دیگر بهدرد خانمش نمیخورد. پدری که در خانه ابهت نداشته باشد، هرچقدر هم به دختر و پسرش محبت کند، محبتش رنگی ندارد و بهدرد نمیخورد و بچهها کمبود محبت پیدا میکنند.
اگر واقعاً از هیبت خدا حساب ببری، چه اتفاقی میافتد؟ خدا تو را در آغوش میگیرد، آنوقت اگر این خدای باابهت، یکمقدار به تو محبت کند و مثلاً بگوید: «بندۀ کوچولوی من! بیا عزیزم…» تو از شدت لذت و هیجان، غش میکنی!
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «إِلَهِی کَفَى لِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً وَ کَفَى بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّاً» (خصال/2/420) این افتخار برای من بس که من عبد تو باشم، تو مولای من باشی؛ این یک رابطه است که شاید برای ما یک رابطۀ کشفنشده یا کمتجربهشده باشد. این شبیه رابطهای است که یک بچه با مادر و پدرش دارد و عزت و لذتش را در این میبیند که در آغوش آنها باشد.
برای برقراری این رابطه با خدا، باید مهربانی او را درک کرد، برای اینکه این مهربانی جانت را تازه کند و به تو حیات ببخشد، بگذار خدایت-که واقعاً بزرگ است- برایت بزرگی کند. اصلاً اینکه خدا امر و نهی میکند بههمین دلیل است. بگذار امر و نهی کند و بگوید: «این حرام است… من جهنم و عذابِ الیم دارم…» اگر وارد این رابطۀ زیبا بشوی، هرچه خدا بیشتر خودش را میگیرد، تو بیشتر مهربانیاش را لمس میکنی.
برای درک مهربانی خدا عظمتش را درک کن؛ آنگاه مهربانیاش را بیشتر خواهی دید، نیاز به عملیات اضافی هم ندارد! اگر خواستی عظمت خدا را دریابی، اوامرش را اجرا کن، و ابهتش را از طریق عبادت و رعایت ادب در مقابلش درک کن.
سیاسیترین موضوع، معنویترین موضوع است!
سیاسیترین موضوع، معنویترین موضوع است!/ «مرگ بر آمریکا» یعنی ریشهکن کردن فقر!
یکی از مهمترین راههای افزایش معنویت، «توجه به مسائل سیاسی» است/ بالاترین پاداشهای معنوی در امور اجتماعی است؛ نه در امور فردی!/ تا وقتی ارتباط معنویت(نهفقط دیانت) را با سیاست درک نکنیم، دچار انواع سکولاریزم خواهیم بود/ سکولاریزم فقط این نیست که «دیانت» را از سیاست جدا بدانیم؛ همینکه «معنویت» را از سیاست جدا بدانیم، قدمی بهسوی سکولاریزم است/ انقلابیگری و دلسوزی برای جامعه، بالاترین و بهترین عبادتهاست/ پیامبر(ص): عابدترین مردم کسی است که دلسوزترین فرد برای جامعۀ اسلامی باشد/ همین «مرگ بر آمریکایی» که میگویید موجب ریشهکنی فقر است!
سیر دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان
سیر دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان
به عیب خودتان بپردازید نه به عیب دیگران !خوش به حال بندهای که به عیب خودش میپردازد و به عیب دیگران کاری ندارد.
اللّهمّ زَینّی فیهِ بالسّتْرِ والعَفافِ خدایا زینت ده مرا در آن با پوشش و پاکدامنی
واسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنوعِ والکَفافِ و بپوشانم در آن، جامه قناعت و کفاف را(کفایت زندگی را)
واحْمِلنی فیهِ علی العَدْلِ والإنْصافِ و وادارم نما در آن بر عدل و انصاف
وامِنّی فیهِ من کلِّ ما أخافُ بِعِصْمَتِکَ و آسودهام دار در آن از هر چیز که میترسمیا عِصْمَةَ الخائِفین به نگاهداری خودت ای نگهدار ترسناکان
عفاف یعنی اینکه گناه نکنیم و عفت نفس داشته باشیم که گناه نکردن است. پس بیان نکردن گناه دیگران و داشتن عفاف اولین دعایی است که در این روز از خدا میخواهیم
شرح فرازهای دعا
«اللّهمّ زَینّی فیهِ بالسّتْرِ والعَفافِ»
خدایا روزی کن من را در ماه رمضان و به دو چیز زینت بده :
ستر و عفاف. ستر یعنی اینکه گناهان مردم را مخفی کنم. به ما چه ارتباطی دارد که فلانی عیب دارد؟ خوش به حال بندهای که به عیب خودش میپردازد و به عیب دیگران کاری ندارد. اگر رفیقت هم عیب دارد به کسی نگو. غیبت حرام است و عمل چهل روز را از بین میبرد و اعمال خوب غیبت کننده را در نامه اعمال شخص غیبت شونده مینویسند.
چه خوب است که خوبیهای مردم را بیان کنیم .
آنها که به عیب دیگران کاری ندارند، بهترین زینت را دارند. حدیث داریم خوش به حال کسی که به عیب خود پرداخته به عیب دیگران کاری ندارد.
چه زیبا گفت نظامی گنجَوِی شاعر بلند آوازه
عیب کسان منگر و احسان خویش
دیده فرو کن به گریبان خویش
در ادامه دعا عفاف آمده است. عفاف یعنی اینکه گناه نکنیم و عفت نفس داشته باشیم که گناه نکردن است. پس بیان نکردن گناه دیگران و داشتن عفاف اولین دعایی است که در این روز از خدا میخواهیم.
وقتی به خواهشهای بیمورد دل جواب «نه» ندادی و به دام خواستههای حرص افتادی، اسیر گنداب «دنیا» میشوی باتلاقی که هرچه بیشتر در آن دست و پا میزنی و تلاش میکنی، بیشتر در آن گرفتار میشوی. نتیجه آن مشخص است! نفس، چاه ویلی است که هیچگاه پر نمیشود. درد «تکاثر» و «افزونطلبی»، زخم ناسور(چرکین ودردناک) بشریت بوده و هست و تنها مرهم آن «قناعت» است.
«واسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنوعِ والکَفافِ»
خدایا من را به دو چیز مستور کن؛ یکی لباس قناعت و دیگری کفاف.
کفاف یعنی اینکه زندگی را بگذرانیم. اگر مال و ثروت زیاد داشته باشیم گرفتار میشویم و اگر دستمان پیش کسی دراز باشد ذلیل میشویم پس از خدا بخواهیم که به اندازه کفاف زندگی به ما بدهد. قناعت هم به انسان عزت میدهد و کسی که قناعت دارد خدا او را عزیز میکند.
بزرگترین گنج، قناعت است و قناعت سرمایهای بیپایان. قناعت، یعنی نخواستن، کم خواستن، راضی بودن به داشته و کندن دندان طمع.
وقتی به خواهشهای بیمورد دل جواب «نه» ندادی و به دام خواستههای حرص افتادی، اسیر گنداب «دنیا» میشوی باتلاقی که هرچه بیشتر در آن دست و پا میزنی و تلاش میکنی، بیشتر در آن گرفتار میشوی. نتیجه آن مشخص است!
نفس، چاه ویلی است که هیچگاه پر نمیشود. درد «تکاثر» و «افزونطلبی»، زخم ناسور(چرکین ودردناک) بشریت بوده و هست و تنها مرهم آن «قناعت» است.
«واحْمِلنی فیهِ علی العَدْلِ والإنْصافِ وآمِنّی فیهِ من کلِّ ما أخافُ»
خدایا من را عادل کن و کاری کن انصاف داشته باشم و خدایا از هرچه که من از آن میترسم من را امان ده. اگر کسی ما را تهدید میکند به ما ایمنی بده که کسی نتواند به ما تعرض کند.
«بِعِصْمَتِکَ یا عِصْمَةَ الخائِفین»
به عصمت و حفظ و نگهبانی خودت ای کسی که خائفین و ترسناکان را نگهداری میکنی، ای کسی که هر که به تو متوسل میشود از او نگهداری میکنی، خدایا درباره ما این دعاها را مستجاب بفرما!
نماز شب دوازدهم ماه رمضان: هشت رکعت; در هر رکعت سوره حمد، و سى مرتبه سوره إنّا أنزلناه.
دعای روز دوازدهم ماه رمضان
حدیث در باره مسجد
رسولالله (ص): «مَنْ مَشی إلی مَسْجِدٍ مِنْ مَساجِدِ اللّهِ، فَلَهُ بِکُلِ خُطْوَةٍ خَطاها حَتّی یَرْجِعَ إلی مَنْزِلِهِ، عَشْرُ حَسَناتٍ، وَ مُحِیَ عَنْهُ عَشْرُ سَیِّئاتٍ، وَ رُفِعَ لَهُ عَشْرُ دَرَجاتٍ»
هرکس به سوی مسجد گام بردارد، در برابر هر گامی 10 حسنه برایش ثبت و 10 گناهش پاک و ده درجه و منزلت او (در بهشت) بالا میرود. (وسائل، ج 3، ص 483)