دریافتن زنده ها
پدر ومادر واطرافیانتان را تا زنده هستند محبت کنید و در یابید وگرنه موقع مرگشان غریبه ها هم از پس دفن آن ها بر می آیند
سهمیه
در دانشگاه نفر اول شده بود بچه ها دورش جمع شده بودند تا تبریک بگن یکی از اونایی که همیشه مشروطودو چشم دیدن موفقیت کسی رونداشت با حالتی تمسخر آمیز گفت :
با سهمیه شهید شدن باباش او مده اینجا حالا واسه من درس خون شده
دانشجوی ممتاز با کمی مکث سرش رو بالا گرفت وگفت باشه قبول سهمیه ای که نگرفتم مال تو ولی به شرطی که بتونی گریه های هر شب مامانت روکه از دوری پدرت واز بار مسئولیت زندگی اشک میریزه تحمل کنی ب شرطی که طعم یتیمی رو بچشی به جای آغوش بابات سرش رو رو قبر بابات بذاری
سوژه یابی
#به_قلم_خودم
سوژه یابی !
وقتی قلم برمیداری تا بنویسی ودنبال سوژه خوب میگردی ، درودیوارهم برایت خود نمایی میکنند تا سوره یشان کنی وباکلمات بچسبانی به دفترت من هم برای سوژه امروز به به دلتنگی بفرمایید زدم واز آنجایی که تعارف اومد نیومد دارد ، اوهم از خدا خواسته وارد دفتر من شد .
عصبانی نشو الان میرم سراصل مطلب .
حطما پرسید ی دلتنگ کی ؟دلتنگ چی ؟
راستش رابخواهی در این چند سال عمری که از خدا گرفته ام ودرجمع اای مختلفی رفت وآمدداشته ام تاحالا هیچ کس برایش سوال نبوده ،وبحثی درباره اش نکرده اند که چرا امام زمانشان غایب است ،جوری غرق دنیا شده اند که انگار نه انگار صاحب اصلی دنیا پشت پرده غیبت است واصولا بدون امام زمانشان راحتند .اصلا توخودت از خودت سوال کن ، بدون امام زمانت ناراحتی ؟
دعای فرج رازمزمه میکند ولی درقلبش دارد چکش راپاس میکندو هزار کار دیگر …..
فاجعه آنجاست که خیال میکنیم خیلی خوبیم وهمسایه بد است
اما بدنیست سری به کارنامه اعمالمان بزنیم وبه حالش فکری کنیم تا شاید مظلومان عالم با ظهورش از دست جلادان راحت شوند وصاحبمان برگردد.
حالادلتنگی کجا بود ؟ پیدا کنید پرتغال فروش را .
هنوز نفهمیدی از روی دلتنگی برای امام زمان اینونوشتم ؟
به قلم طلبه مبلغ
پست هایی که فقط پست شدند
#به_قلم_خودم
گوشی را در دستش گرفته بود وبا خنده صفحاتش را نگاه میکرد وبا همین حال از پیا ده رو خیابان هم رد میشد یک نگاه به ساعتش انداخت زمان از دستش در رفته بود وقرارش دیر شده بود سر عتش را اضافه کرد ولی باز هم چشم از صفحات گوشی بر نمیداشت
یک دفعه کتفش به پیرمردی بر خورد کرد واو را زمین انداخت بدون ان که تو جهی کند ومعذرت خواهی کند یا حد اقل او را به جایی برساند با گفتن جمله ای بابا دیرم شده رد شد زیر لب گفت: ای ول سامان عجب پستی گذاشتی من عاشق با بامم بذار برم خونه این جمله های قشنگ وبهش میگم
این کار او مرا هم به تعجب واداشت با خودم گفتم همه ما حد اقل یک یا چند نرم افزار پیام رسان داریم که جملات قشنگ قشنگ در آن میفرستیم ویا بر ایمان میفرستند ویا حد اقل در کتاب ها خوانده ایم که پیران مانند پیامبر ان امت هستند وقتی ما قرار نیست به دانسته هایمان عمل کنیم پس ردو بدل کردن این پست ها برای کیست وبرای چیست ؟
بعضی هایمان که خدا رو شکر در وادی اخلاق و یاد گرفتن نیستیم فقط در فضای مجازی هستیم که بگوییم مثلا من وانتالیا همین الان یه هویی
یا من و رستورا ن و شیشلیک همین الان یه هویی
بعضی هایمان فقط پشت پست های اخلاقی خودمان را قایم کرده ایم که به به وچه چه بگیریم
پست امام زمانی میگذاریم وزیرش اللهم عجل لولیک الفرج مینویسیم اما در حقیت آباد بساط گناهمان به راه است
پست کمک به فقرا مگذاریم ولی در حقیقت آباد زندگیمان اصلا فقیر را آدم حساب نمیکنیم
ودر مجاز آباد پست مان نفس من مادر است ولی در حقیقت آباد مادر در غربت است و کسی نیست به دادش برد ویک لیوان آب به او بدهد
ای کاش این زندگی هایمان در حقیقت آبادمثل زندگی در مجاز آباد هایمان قشنگ بود وپست هایمان فقط پست نمی ماند بلکه حرف های خوبش به جای ماندن در صفحات گوشیمان به قلب و عملمان
پست میشد
به قلم طلبه مبلغ
دلتنگی رمضان
دیشب که برای نماز مغرب وارد مسجد روستایمان شدم حس دلتنگی تمام وجودم را فرا گرفت وبغض عجیبی گلویم را فشار میداد
مسجد برخلاف شب های دیگر غرق در سکوت ببود دیگر صدای بالا وپاییین پریدن بچه ها خاله گفتن هایشان وپشت سرم دویدن وذوق کردن هایشان بعد از گرفتن جایزه هایشان نبود بوی عطر چایی مسجد دیگر نمی آمد وامام جماعتمان هم همان روز عید فطر با خدا حافظی رفته بود دلم برای لحظه هایی تنگ شده بود که خانم های مسجد وقت چایی ریختن سر به سر هم دیگر میگذاشتند وصدای خنده هایشان آدم را سر حال میکرد
دلتنگ لحظه های گفتن بک یا الله شده بودم که دلت را از زمین جدا میکرد و وبه آسمان میبرد
خلاصه خداوند در ماه رمضان خوبی وشادی وشعف را چند برابر به مسجد روستای ما هدیه کرده بود
وبا رفتن رمضان شادی ها هم مانند ابر سریع وبی خبر رفتند
هوای دلم امشب هوای دلتنگیست
به قلم طلبه خادم
صفری زاد